اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةَ الْمَعْصُومه (سلام الله علیها)
آمده ام، تا در سایه سار محبت و کرامتت جان بگیرم.
کبوترانه آمده ام تا شاید لحظه ای بر گنبد طلایی نگاهت بیاسایم و از دست مهربانی ات، آب و دانه ام دهی!
حرم، محو تماشای حضور عاشقان است و ضریح، کعبه آمال دل های سوخته!
همه به دور سفره کرامتت حلقه زده اند و سفره دل با تو گشوده اند که تو خوبِ خوب میشنوی و خوب تر پاسخ میدهی.
هرکس، به هر زبانی و به هر شیوه ای، با تو سخن میگوید؛ نام سبز توست که بر کویر لب ها جوانه زده است. و ای دختر باب الحوائج!
ای فرزند بهشت، ای فرزند ساقی کوثر، ای فرزند طوبی!
زیارت نامه میخوانم و در هر کلمه، در بزرگی ات محو میشوم؛ چقدر عظمت تو جریان دارد!
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجِه!
چه اصالتی دارید بانو! شجره نامه تان عجیب نورانی است، دختر فاطمه (سلام الله علیها)!
اصلاً چقدر به مادرتان زهرا شباهت دارید!
ای عالمه دوران! شنیده ام که در مکتب آسمانی تان، عالمان بسیاری، جرعه معرفت نوشیده اند.
شنیده ام. آنقدر مقام ملکوتی تان بیحد بود که پدر، بوسه بر دستانتان نهاد و خود را فدایی تو خواند؛ بوسه یک معصوم بر دست معصومه!
تاریخ، دوباره تکرار شد و تو فاطمه ثانی لقب گرفتی.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلیَّ اللّه!
هزاران پنجره روشن و هزاران درود بی پایان، ارزانی تو ای دختر حجت خداوند، دختر برگزیده عالم، بریده شده از معصیت ها، پاک شده از گناه ها!
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلیِّ اللّه!
سلام بر تو ای خواهر بزرگوار حجت خداوند! سلام بر تو و بر تمام لحظه هایت؛ همان لحظه هایی که به جستجوی برادر و به شوق دیدار امام خویش، منزل به منزل، راه وصال پیمودید و درست مثل عمّه بزرگوارتان، پیامبر دیگری شدید تا پیام مظلومیّت برادر و حقّانیت ولایت را به گوش غیرت هستی فریاد کنید!
ای شفیعه روز جزا
چه میشود، لحظه ای کوتاه، میهمان کرامتت شوم؟
چه میشود زیارت مرا هم قبول کنی؟
چه میشود یا کریمه اهل بیت؟!
اشارات :: دی 1382، شماره 56
خدیجه پنجی