شعر «چرا به شام یتیمی سحر نمی آید»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

چرا به شام یتیمی سحر نمی آید
ز یوسف منو عمه خبر نمی آید
اگرسَرٍِ روی نیزه سر پدر نبوَد
چرا به دیدنم عمه پدر نمی آید
کسی که زخم تنش از ستاره افزون بود
عجب نبود که گویم دگر نمی آید
به جز تو هیچ کسی بهر دیدن طفلش
به سر دویده و آسیمه سر نمی آید
از آن زمان که تو با اکبر و عمو رفتی
نگاه پاک به این رهگذر نمی آید
حمید فرجی