فصل چهارم: آستانه سامرّا در عصر حاضر

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

پيشتر يادآور شديم كه شهر سامرّا در يكصد و بيست كيلومترى شمال بغداد و در شرق نهر دجله واقع است و اساس آن را خليفه عباسى، المعتصم بالله در سال 221 ق نهاد.
در قلب اين شهر آستانه عظيم عسكريين عليهماالسلام واقع است. اين آستانه يكى از مهم ترين زيارت گاه هاى شيعيان اثنى عشريه جهان محسوب مى گردد.
حرم آستانه سامرّا كه در وسط صحن شريف در قرون گذشته تغييراتى يافته كه در آن از آثار صفويه و قاجاريه تا دوران معاصر به هم آميخته گشته است.
قبر مقدس در وسط حرم آستانه واقع است. بر روى مزار مطهر صندوق نفيس خاتم كارى نصب شده كه ساخته دست هنرمندان ايرانى است.
ضريح نقره اى و طلايى صندوق را در بر دارد كه در سال 1380 هجرى قمرى به دست هنرمندان اصفهانى در اصفهان ساخته شده است.
حرم مطهر داراى گنبد طلائى عظيمى است كه از بزرگترين گنبدهاى جهان محسوب مى گردد، هم چنين داراى رواق هاى متقارن و متحدالشكلى است و تمامى سقف و ديوارهاى حرم و رواق ها در ربع قرن اخير به دست هنرمندان ايرانى و با هزينه حاج على نقى كاشانى آيينه كارى شده است.
در مقابل در جنوبى حرم مطهر ايوان مستطيل شكل سرتاسرى واقع است كه ديوارهاى آن كاشى كارى شده و دو طرف شرق و غرب ايوان كفش كن، جهت ورود به ايوان و بعد به حرم مطهر قرار دارد.
هم چنين در منتهى اليه غرب و شرق ايوان دو گلدسته بنا شده كه در سال 1387 هجرى قمرى توسط حاج على اصفهانى كهربائى طلاپوشى شده است.
در ضلع شمال غربى صحن شريف سرداب غيبت واقع است كه داراى گنبد كاشى كارى مى باشد.
آستانه غيبت - يا سرداب غيبت - تا سال 1202ه.ق داخل خانه اى قديمى بود و درب آن از پشت آستانه عسكريين عليهماالسلام باز مى شد. سپس ‍ احمدخان برمكى آل دنبلى درب آن را تغيير داد و از طرف شمال غربى صحن مطهر باز كرد و درب اول را بست و گنبدى براى سرداب بنا كرد و آن را كاشى كارى نمود.
در عصر حاضر پس از ورود به حرم به يك درب قديمى برخورد مى كنيم كه از آثار ناصرالدين خليفه عباسى است كه در سال 606 هجرى قمرى ساخته شده و اين تاريخ بر روى آن با نقش هاى زيبا ذكر گرديده است. سپس از پلكان به سرداب غيبت حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف مى رويم كه تمامى سقف و ديوارهاى آن آيينه كارى و كاشى كارى است. (1)
آستانه سامرّا در سال 1427 هجرى قمرى
به راستى اين همه شكوه و عظمت در آغاز سال 1427 هجرى قمرى در محرم الحرام يكباره به دست دشمنان اهل بيت عليهم السلام در برابر ديدگان اشك آلود صاحب عصر و زمان حضرت مهدى عليه السلام و شيعيان و دوستداران اهل بيت عليهم السلام هتك حرمت شد.
آيا عجيب نيست؟
آيا عجيب نيست كه در ميان همه مقام ها و بارگاه هايى كه اهل ملل مختلف در سراسر دنيا دارند، فقط بارگاه امامان شيعه در طول تاريخ مورد حملات وحشيانه نظير آتش زدن و خراب كردن و آب بستن و با خاك يكسان كردن قرار مى گيرد؟
روزگارى حرم امام حسين عليه السلام و زمانى مزار ائمه بقيع عليهم السلام و روز ديگرى امام هفتم عليه السلام، و روزى مشهدالرضا عليه السلام تا امروز كه نوبت به سامرّا رسيد.
آيا عجيب نيست كه به يك حرم چنين حمله كنند، حمله اى كه به مقامات زنده دنيا نمى كنند؟
آيا عجيب نيست كه دشمنان هيچ دين و ملتى براى نشان دادن قدرت خود به بارگاه حمله نمى كنند، و اين فقط دشمنان شيعه هستند كه هر از چندگاه افكار خود را جمع مى كنند و آخرين هدف خود را تخريب حرمها قرار مى دهند؟
آيا عجيب نيست در جهانى كه حمله به مقدسات اقوام و ملل محكوم و نشانه هتّاكى و بى آبرويى است، باز هم دشمنان شيعه دست از اقدامات خود برنمى دارند؟
آيا عجيب نيست كه دشمنان مسيحيت، يهوديت و حتى فرقه هاى مختلف اسلام دست به تخريب مقدسات آنان نزده اند، و اين فقط دشمنان شيعه اند كه روزگارى با وسايل قديمى و امروز با مدرن ترين ابزار دست به تخريب اين حرم هاى باعظمت مى زنند؟
آرى، پرواضح است
آرى، پرواضح است كه اين جا قبر نيست، يك مقام زندهو حى عند ربّه،از اين خانه دل هاى مردم را هدايت مى كند و بالاتر از هدايت با آن جاذبه ذاتى، قلوب را از راه هاى دور به سوى خود مى كشد، و با پاى پياده روانه آن ديار مى كند.
آرى، اين جا خاكى نيست كه مرده اى در ميان آن سپرده شده باشد، اين جا بدن مطهر حجت پروردگار است كه زنده مى باشد و زائرانش را مى بيند و به سلام آنان پاسخ مى گويد و حتى سلامى از راه دور را با محبت پاسخ مى دهد و حوائج آنها را عنايت مى كند.
آرى، اين جا مكان آمد و شد فرشتگان است و ستونى از نور تا آسمان بالا مى رود و رحمت پروردگار را بر مردم سرتاسر جهان فرومى فرستد.
دشمنان چه اعتقاد به اين همه عظمت داشته باشند و چه نداشته باشند، محكوم اند! چرا كه اگر اعتقاد دارند؛ پس چرا به مبارزه با نور خدا آمده اند؟ و اگر اعتقاد ندارند براى چه آن را خراب مى كنند؟
اينان در عصرى كه آزادى بيان، اعتقاد و فكر جزو اصول مسلم جوامع بشرى است كارهايى از نوع قرون وسطايى مى كنند.
با يك سوال علامت تعجب ابدى را در برابر اين كينه توزان قرار مى دهيم كه آيا واقعا با تخريب چنين بارگاه هاى باعظمتى به جنگ فكر و انديشه مردم آمده اند؟!
آيا واقعا فكر مى كنند با چند آجر كه از روى هم فرو بريزد اعتقاد مردم از بين مى رود؟
آيا بقيع را نمى بينند كه با آن كينه توزى تخريب شد، اما پس از حدود يك قرن، هنوز هزاران نفر كنار همان خاك با ادب و پابرهنه مى ايستند و با همان اعتقاد به امامان خود سلام مى دهند و حوائج خود را مطرح مى كنند و پاسخ مى گيرند؟
از بقيع تا سامرّا
آيا مى دانيد در طى چند سال حرم بقيع را دوبار تخريب كردند؟ پس از تخريب مرتبه اول همه اماكن تخريب شده بازسازى شد. اما پس از چندسال بار ديگر دشمنان اسلام و وهابيون تسلط يافتند و اقدام به تخريب حرم نمودند.
اكنون بيش از هشتاد سال از آن روزها مى گذرد و سيل حجاجى كه وارد مدينه مى شوند و زيارت آن مراقد متبركه را ترك نمى كنند و معتقد كه:
مِن تمام الحج زيارة الامام
كامل شدن حج با زيارت امام است.
مبارزه با حقيقت فقط به تخريب حرم اختصاص ندارد، بلكه اطراف بقيع را حصار مى كشند و از اطراف آن هم مردم را دور مى كنند. اما نور همچنان مى تابد و چشم ها را خيره مى كند.
شيعيان با چشمانى اشكبار از هتل ها و ساختمان هاى بلند نگاه حسرت آميزى به مراقد مطهر مى كنند و از همان جا با سيل اشك دلها را به زيارت مى فرستند و با تجمع در نزديكترين محل ممكن به بقيع، شروع به عزادارى، زيارت و اظهار ارادت مى كنند.
به اين نتيجه مى رسند كه بايد درهاى بقيع را باز كرد و بيش از اين به جنگ حقيقت نرفت.
درها كه باز مى شود و هزاران زائر مشتاق با پاى برهنه روى خاك هاى بقيع قدم مى گذارند و تا كنار حرم مطهر مى روند و زير نگاه هاى غضب آلود نگاهبانان با رساترين صدا به امامان خود عرض ادب مى كنند.
آنان عملا نشان مى دهند سلامت و تخريب آن حرم هاى پاك هيچ گاه در ارتباط آنان با ائمه معصومين عليهم السلام تاءثيرى نداشته و رابطه دل ها با ايشان برقرار است.
امروز هم سامرّا چنين است. چه در گذشته كه آن گنبد نورانى خار چشم دشمنان بوده و چه امروز كه ظاهر آن تخريب شده اما عظمت آن در همه دل ها بيش از پيش جا دارد.
از راه هاى دور و نزديك بر اين جسارت اشك ها ريخته شد. ابراز تنفّر و انزجار و لعن و تبرى از مسببين چنين حادثه اى اعلام شد و اديان و ملل مختلف آن را محكوم كردند.
آرى، بارگاه آن دو امام همام را ويران كردند، ولى در قلوب شيعيان و مواليان اهل بيت عليهم السلام و آزادى طلبان جهان هزار مزار و بارگاه ساخته شد.
بقيع چرا؟ سامرّا چرا؟
يك سؤ ال ديگر! چرا در بين حرم هاى مطهر ائمه عليهم السلام بقيع و حرم عسكريين عليهماالسلام مورد حمله قرار گرفته و تخريب شده است؟
پاسخ آن روشن است.
چرا كه بقيع به دست دشمنان افتاد و شيعيان نتوانستند از آن بارگاه مطهر دفاع كنند و چه بسيار شيعيان دلسوخته اى كه در راه آن به شهادت رسيدند.
سامرّا نيز همين گونه شد. حرمى كه در محدوده دشمنان واقع است و شيعيان قدرتى براى حفاظت آن ندارند. از اين رو دشمنان به راحتى توانسته اند وارد حرم شوند و آن گونه كه خواسته اند، اقدام به تخريب آن كنند، آيا دشمن اين را هنر خود مى داند؟
در زمانى كه شيعيان حتى براى زيارت نمى توانستند به شهر سامرّا سفر كنند و در بين راه و خود شهر امنيت نداشتند، چگونه مى توانستند از حرم امامانشان دفاع كنند؟
چه سزاوار است كه با سكونت و مهاجرت بيشتر شيعيان به شهر سامرّا و با برنامه ريزى دقيق شيعيان جلوى چنين فجايع بزرگى را گرفت.
اينجا كجاست؟
شيعه، حرم عسكريين عليهماالسلام را به خوبى مى شناسد كه برايش اشك مى ريزد. اين جا نه فقط مرقد مطهر دو امام معصوم عليهماالسلام حضرت امام ابوالحسن على بن محمد الهادى النقى عليه السلام و حضرت امام ابومحمد الحسن بن على الزكى العسكرى عليه السلام است، بلكه چند نقطه درخشان از تاريخ شيعه نيز در همين جا مى درخشد.
يكى قبر مطهر حضرت حكيمه خاتون خواهر مكرمه امام عسكرى و عمه امام عليهم السلام.
و ديگرى حضرت نرگس خاتون مادر امام زمان عليهماالسلام كه در كنار مزار دو امام قرار دارد.
سوم اين كه صحن و سراى حرم عسكريين عليهماالسلام در حقيقت، خانه شخصى آن دو امام بزرگوار بوده است و ما وقتى وارد آن صحن وسيع مى شويم و در واقع قدم در خانه امامان مى گذاريم كه اكنون متعلق به امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - است.
و چه زيباست كه وقتى وارد آن حرم شريف مى شويم در واقع به خانه شخصى حضرت بقية الله الاعظم عليه السلام وارد مى شويم كه پس از هزار و دويست سال همچنان در ملك حضرت است.
چهارم سرداب مطهر غيبت كه يادگار هزار و دويست سال از خانه قديمى حضرت است و آخرين بارى كه دشمنان پس از شهادت امام عسكرى عليه السلام در جست و جوى امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - بوده اند، آن حضرت را در آن جا زيارت كرده اند.
سرداب غيبت
شيعه مى گويد:
اين خانه را ارج مى نهم چون آخرين بارى كه مردم امام زمانم را ديده اند اين جا بوده است. بدين مكان مهر مى ورزم، چون حضرت بقية الله الاعظم - عجل الله تعالى فرجه الشريف - تا سن پنج سالگى در اين خانه زندگى كرده اند و پس از آن از ديده ها پنهان شده اند.
روزى كه بدن مقدس امام عسكرى عليه السلام را براى نماز آوردند، امام زمان عليه السلام جلو آمدند و بدون آن كه مردم و ماءموران بتوانند عكس العملى نشان دهند بر بدن مبارك پدر نماز خواندند و به سرداب خانه رفتند.
دشمنان كه به شدت در جست و جوى آخرين يادگار امامت و عصمت بودند، يقين كردند امام عسكرى عليه السلام فرزندى دارد كه در همين خانه است، اما به او دسترسى نداشتند.
خانه را جست و جو كردند، ولى آن حضرت را نيافتند و خدا آن بزرگوار را از چشم دشمنان پنهان داشت.
جاسوسان خبر از شنيدن صداى نماز وى از زيرزمين خانه دادند. دو نفر از مقامات عالى رتبه مخصوصا ماءموريت خاصى يافتند كه براى يافتن حضرت شخصا به آن جا بروند. وقتى وارد سرداب شدند كودكى پنج ساله را در حال نماز ديدند، ولى هر چه سعى كردند قدرت نزديك شدن به آن حضرت را نداشتند. در واقع خداى متعال مى خواست هم وجود حجت خود را نشان دهد تا شكى در دل ها نماند و هم او را از شر دشمنان حفظ كند.
آخرين تصميم دشمنان بر آن شد كه عده اى سرباز را با فرماندهى به خانه حضرت بفرستند و ضمن تفتيش كامل، آن حضرت را دستگير كرده بياورند.
اين بار هم معجزه الهى به وقوع پيوست. در حالى كه در صحن خانه سربازان در برابر فرمانده خود به صف ايستاده بودند و او دستور آماده باش به آنان صادر كرده و در برابرشان ايستاده بود، همه سربازان شاهد بودند كه كودكى پنج ساله از سرداب خانه بيرون آمد و پيش چشم همه به طرف درب خانه به راه افتاد و از بين سربازان و فرمانده آنان عبور كرد و بيرون رفت.
لحظاتى بعد يكى از سربازان به خود جرئت داد و از فرمانده پرسيد: كدام كودك؟
همه سربازان به فرمانده اظهار كردند كودكى را ديده اند كه از سرداب بيرون آمده و از جلوى صفوف سربازان و پيش چشم فرمانده عبور كرده و از خانه خارج شده است.
فرمانده با تعجب اظهار داشت: هرگز آن حضرت را نديده و متوجه او نشده است؟!
و آخرين بارى كه مردم امام زمان عليه السلام را ديدند هنگام خروج از سرداب غيبت بود و از روزى كه از در آن خانه خارج شد ديگر كسى به طور علنى آن حضرت را نديد و غيبت صغرى آغاز شد و تا هفتاد سال بعد از آن ادامه يافت كه در اين مدت نواب اربعه بين مردم و آن حضرت واسطه بودند، و بعد از آن غيبت كبرى آغاز شد و تا امروز ادامه يافته است.
اى عزيز زهرا! جاى جاى اين سرداب را به ياد آخرين روزهايت كه در اين خانه زندگى كرده ايد مى بوسم، و در آن جا با شما نجوا مى كنم و عطر شما را از آن جا استشمام مى نمايم و چشمهايم به دنبال قدم هايتان از سرداب بيرون مى آيد و از در خانه يتان عبور مى كند و تا دشت ها و كوه ها پر مى كشد و شما را جست و جو مى كند.
و آنگاه كه شما را نمى يابد تا دوردست هاى ظهورتان چشم مى دوزد و حسرت مندانه با نداى((يا اءباصالح))صدايتان مى زند و با ذكريا داعى اللهسلامتان مى كند و با كلمهيا ولى اللهدرودتان مى فرستد و با گل واژهالعجل، العجلانتظارتان را مى كشد و با فرياداءدركنى، اءدركنىاز شما مدد مى طلبد و با التماس((يا مهدى))از شما جوابى مى خواهد و با نداىيا منتقمآرزوى ديدارتان را دارد.
مظهر اعتقاد و محبت
شيعه مى داند كه اين گنبدهاى درخشنده يكى از بزرگترين مظاهر اعتقاد است كه هم در قلوب ما جايگاهى عظيم دارد و هم براى قلوب دشمنان به شدت دردآور است.
دشمن هم به خوبى مى فهمد كه شيعه زاد و توشه معنوى و بركات دنيا و آخرتش را از اين جا مى گيرد.
اگر نام خدا و رسول در روى زمين زنده است از همين بيوتى است كهاءذن الله اءن ترفع و يذكر فيها اسمه.
شيعه معتقد است كه دروازه هاى محبت را از اين حرم هاى مطهر بايد به دل ها باز كرد و تنها همين خانه هاست كه به عرش خدا راه دارد و اگر كسى جوياى تقرب به پروردگار است بايد از در اين خانه ها وارد شود و نخست سر بر آستان ملك پاسبان ايشان سايد.
دشمن هم دريافته است چشمه هاى جوشان محبتى كه در اين خانه ها جارى است در هيچ جا نمى توان يافت و به غلط گمان كرده است كه با تخريب بارگاه آنان مى تواند اين چشمه جوشان زاينده را بخشكاند و اين شعله پرفروغ را نابود كند.
اكنون كه دشمن كينه توز به مصداقيريدون ليطفووا نور الله بافواههممى خواهد فروغ اين چراغ ايزدى را به دم سر خود خاموش كند، خداى متعال نيز به مصداقو الله متمّ نوره و لو كره الكافرونچنان شور و انگيزه و همتى در دلهاى شيعيان خواهد آفريد كه بارگاهى باشكوهتر از پيش بر فراز آن، بنا خواهند كرد و از اين آزمايش الهى سربلند بيرون خواهند آمد، تا كور شود هر آن كه نتواند ديد. (2)
------------------------------------------------------------------------
1-اعيان الشيعه: 2/43. تاريخ سامرّا، اكثر صفحات. تاريخ يعقوبى: 2/535 - 536. سفرنامه ابن بطوطه: 1/227. الكرام البررة: 2/714. مجالس المومنين: 2/423. موسوعة العتبات المقدسة، قسم سامرّا: 1/اكثر صفحات. وشايح السرا فى شاءن سامرّا: اكثر صفحات. وفيات الاعيان: 3/316. مشاهد العترة الطاهرة: 101 - 108. (برگرفته از دايرة المعارف تشيع: ج 1، ص 92 - 94 با اندكى تصرف).
2-برگرفته از جزوه سامرّا بهشت ويران.
------------------------------------------------------------------
حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ علي رباني خلخالي

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنیدsibtayn@sibtayn.com

تماس با ما
Close and go back to page