لباس جشن

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

شادی کم‏ سابقه بین فرشتگان برای چیست؟ مژده و بشارتی داده ‏اند آیا؟
شکوفا شدنِ گل‏های لبخند در جایْ جایِ زمین از چه روست؟ بهار آمده است آیا؟
شهر لبریز از نایابیِ این چنین محبتی است و کوچه ‏ها سرشار از حروفِ قشنگِ دوستی است.
سادگی در این وَصلتِ آسمانی، چشم‏های بی ‏وضو را خیره کرده است. همیشه این‏گونه بوده که پاره ‏ای با دیدن آیه ‏های قرآن در حسادت خویش می‏سوخته ‏اند.
درختان خم می‏شوند به احترام دستانی که به هم رسیده ‏اند.
فصل باران رحمت‏های الهی در لحظاتِ اردیبهشتیِ زمین است.
چشمانِ آهو صفتِ عشق را این پیوند ملکوتی پُر کرده است.
آفرین بر این نهضتِ جدیدِ عشق!
هر چقدر آذین‏ بندی و آراستگیِ الفاظ در گوشه و کنار مجلس صورت گیرد، هیچ اغراق نشده. روزها تا وقتی ندیده بودند این تلاقیِ زیبایی را، که هیچ؛ از این به بعد اما می‏ بینند و بهانه می‏گیرند. افسوس می‏خورند؛ ای کاش ذره‏ ای از رنگ این وصال عشق، برای ما هم ذخیره شود!
موسم وفور ستاره‏ های میمنت در شب‏های کور است. گوارایی از افقی دیگر سر زده. چقدر این ساعات ما را به یاد خدا می‏اندازد؛ خدایی که واژه لیاقت را آفرید و از ابتدایِ آفرینش، این دو وجود لطیف را بر سر یک سفره نشاند. چقدر رنگِ این الفت، به بهار می‏زند!
فصلِ تصاعد شگفتی ‏های مبارک از یکنواختیِ شومِ خاک است.
به راستی کدام لباس برای این محفل باشکوه، به اندامِ خورشید می ‏آید؟
... و کائنات، بر زیبایی دو گوهر کنار هم نشسته، صلوات می‏فرستند.

محمد کاظم بدرالدین