در آن میان چو خطبهی حضرت، تمام شد
وقت جواب همسفران بر امام شد
پاسخدهندهیْ اوّل آنان «زُهیر» بود
كاندر حضورِ سبط نبی در قیام شد
كای زادهی رسول! «سَمِعْنا مَقالكَ»
مطلب عیان برِ همه از خاص و عام شد
دنیا اگر همیشگی و مرگ آخرش
ما عزممان همین و نه جز این قیام شد
وآن گه «بُریر» دادِ سخن داد آن چنان
ظاهر خلوص نیّت او از كلام شد
منّت به ما نهاده خدا با وجود تو
ما را ز لطف، شهد شهادت به جام شد
فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو
طوبی بر آن بدن كه چنینش ختام شد!
پس بهر دلنوازیِ فرزند فاطمه
گاهِ سخن ز «نافع» شیرینكلام شد
گفتا كنون كه گشته گهِ امتحان ما
با رهبریت، محنت ما بیدوام شد
ما دوستیم با تو و با دوستان تو
دشمن به آن كه دشمنیات را مرام شد
ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب
حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِصام» شد
ما را كه جز بصیرت و نیّات پاك نیست
در خاك و خون تپیدن، نزد تو باك نیست
خادم، مهدی خطّاط"
-----------------------------
دیوان خادم، ص 8 ـ 166 (با اندكی تصرّف و تلخیص).
شعر «جواب همسفران»
- بازدید: 1820