چون شاه دین، هوای شهادت به سر گرفت
تاج سعادت از سر خود، چرخ برگرفت
گیتی كمیت تیز تكش را كشید تنگ
دست قضا عنان و ركابش، قدر گرفت
از سوز آه خیمهنشینان ز شش جهت
یكباره هفت خیمهی افلاك درگرفت
پس رو به قتلگاه ستمدیدگان نهاد
با اشك و آه، بر سر هر یك گذر گرفت
هر شمع آه، بر سر لب تشنهای بسوخت
هر طفل اشك، جسم شهیدی به برگرفت
گاهی به پیش پیكر شاهی ز پا فتاد
گاهی ز تختِ خاك، سری تاجور گرفت
گاه از سر پسر ز برادر سراغ كرد
وز جسم یكدگر خبر از یكدگر گرفت
نیاز جوشقانی
------------------------------
دیوان نیاز جوشقانی XE "نیاز جوشقانی" ، ص 105.
شعر «هوای شهادت»
- بازدید: 2080