عصر عاشورا، كنار خیمههای سوخته
ذوالجناحی مانْد با یال رهای سوخته
كاروان میرفت و میبلعید دشت دیرسال
كودكان تشنه را با دست و پای سوخته
در كجا دیدید یا خواندید؟ روی نیزهای
آسمان، قرآن بخوانَد با صدای سوخته
قطرهقطره شرم شد، آب فرات از دیدنِ
رقص خون آلود شمشیر و هوای سوخته
چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز
چشم زینب را به خاك كربلای سوخته
ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه كرد
عصر عاشورا، كنار خیمههای سوخته
اكرامی، محمود"
شعر «صدای سوخته»
- بازدید: 2979