شعر «صدای سوخته»

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

عصر عاشورا، كنار خیمه‌های سوخته    
ذوالجناحی مانْد با یال رهای سوخته
كاروان می‌رفت و می‌بلعید دشت دیرسال    
كودكان تشنه را با دست و پای سوخته
در كجا دیدید یا خواندید؟ روی نیزه‌ای    
آسمان، قرآن بخوانَد با صدای سوخته
قطره‌قطره شرم شد، آب فرات از دیدنِ    
رقص خون آلود شمشیر و هوای سوخته
چارده قرن آسمان بارید و می‌بارد هنوز    
چشم زینب را به خاك كربلای سوخته
ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه كرد    
عصر عاشورا، كنار خیمه‌های سوخته
اكرامی، محمود"