حسین ایمانی
تاریخ بشر همواره شاهد حوادث بزرگ تلخ و شیرین بوده است؛ بیتردید هریک از آن رخدادها در پی عامل یا عواملی اتفاق افتاده است.
انسانهای دور اندیش، برای جلوگیری از تکرار رخدادهای تلخ و ناگوار و برای تداومبخشی به حوادث سودمند و گوارا، در صدد بررسی عوامل و ریشهیابی آن بر میآیند.
امروزه چنین مباحثی تحت عنوان «فلسفه تاریخ» و «تحلیل تاریخ» در محافل علمی و تحقیقاتی با توجّه فراوان طرح و تبیین میشود. البته نباید غافل بود که مبتکر و طرّاح اصلی این نوع مباحث، بعد از ظهور اسلام، قرآن کریم بوده است. چنان که بخش قابل توجّهی از آیات قرآن با نقل و بررسی داستان تلخ و نافرجام برخی از پادشاهان پیشین همچون فرعون1 و اقوام گذشته هم چون قوم نوح، عاد، ثمود و لوط2 و بررسی علل سقوط و نابودی آنها، در پی ارائه چنین مباحث تحلیلی است.
ریشه ناهنجاریها
بخش مهمی از رخدادهای تاریخی بشر در سایه تاریک تبعیت از هواهای نفسانی و خواهشهای شهوانی به وقوع پیوسته است. از این رو ریشه اغلب ناهنجاریهای فردی و اجتماعی را باید در انواع گوناگون امیال نفسانی جست و جو کرد.
همانگونه که برجستهترین تحلیلگران تاریخ، حضرت علی علیهالسلام در بیان بلیغی میفرماید:
«انّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ اهواءٌ تُتَّبَعُ»3
«همانا آغاز پدید آمدن فتنهها، پیروی خواهشهای نفسانی است.»
فتنه فراموش نشدنی
یکی از حوادث ناگوار و فتنههای فراموش نشدنی تاریخ بشر، حادثه حیرتزا و غمانگیز «عاشورا» است که تا قیام قیامت، کام تاریخ را به تلخی کشانده است. تلخی این واقعه نه تنها هرگز از ذائقه تاریخ زدوده نمیشود؛ بلکه با تکرار حوادث مشابه آن، مهرهای سیاه دیگری بر پیشانی تاریخ مینشیند و جام زهر دیگری در کام نیکان ریخته میشود.
تکرار تاریخ
در روند تاریخ بشر؛ چه حال و آینده، هیچ گونه تضمینی برای تکرار نشدن رخدادهای مشابه حادثه رقّتانگیز عاشورا وجود ندارد؛ مگر اینکه ریشهها و عوامل آن شناسایی و خشکانده شود. بنابراین در ضرورت طرح این گونه مباحث جای هیچ تردیدی نیست.
حال، جای طرح این سؤال اساسی است که: ریشه اصلی و عامل مهم بروز حادثه خونین عاشورا چه بوده است؟ برای یافتن جواب سؤال مزبور، باید انگیزههای دشمنان امام حسین علیهالسلام بررسی گردد.
شکی نیست که افراد شرکت کننده در جنگ علیه این امام شهید، با امیال و انگیزههای گوناگونی وارد میدان شدهاند. از میان انبوه انگیزهها، میتوان به انگیزههای اقتصادی، اعتقادی، تعصبات قومی، انتقام، ترس و وحشت، جاهطلبی و حبّ مقام به عنوان برجستهترین انگیزهها اشاره نمود.
مهمترین انگیزهها
هریک از عوامل و انگیزههای فوق در خور توجه و تأمّل بوده و قابل بحث و بررسی است؛ اما انگیزه اخیر، یعنی جاهطلبی، از حساسیت و تأثیرگذاری خاصّی برخوردار است. ادّعای گزافی نیست اگر اصلیترین ریشه رخداد عاشورای سال 61 هجری قمری و همچنین عاشوراهای مشابه دیگر تاریخ را، همین انگیزه بدانیم. از این رو اگر در این زمینه مبحث مستقلی ارائه گردد، مفید خواهد بود.
البته پیش از پرداختن به بحث اصلی، یعنی نقش جاهطلبی در واقعه عاشورا، ضروری است بحث کوتاهی به صورت کلّی پیرامون خودِ «جاهطلبی» ارائه شود تا اهمیت موضوع بیشتر روشن گردد.
خطرناکترین غریزه
«جاهطلبی» یکی از رذیلههای بسیار خطرناک است که ممکن است در انسان پیدا شود و دین و دنیای خود و حتی دیگران را نابود سازد؛ همان گونه که در طول تاریخ، اغلب حوادث تلخ و زیان بار در سایه سیاه همین رذیله مُهْلِک شکل گرفته است.
شعله شهوت جاهطلبی در انسان چنان پرفروغ است که از تمام شعلههای شهوانی پرسوزتر و پرزورتر است و چنانچه اشعه پرفروغ ایمان و عمل صالح، آن را در کنترل خود قرار ندهد، هیچ چیز دیگر قادر به خاموش کردن آن نخواهد بود.
تجربه تاریخی بشر نیز مؤیّد این مطلب است که انسانهای دور از تعهّد و غیر مُهَذّب، اگر از هر نوع لذت شهوانی، گذشته از لذّت جاه و مقام، صرف نظر نکردهاند؛ بلکه گاهی برای رسیدن بدان از برخی لذتّهای دیگر نیز چشم پوشی کردهاند.
بنابراین میتوان اذعان کرد که مقامطلبی و حبّ ریاست، از غرایز شهوانی دیگر قویتر و خطرناکتر است، چنان که مرحوم ملاّ مهدی نراقی در این زمینه میفرماید:
«اِنّه (حب جاه) اَعْظَمُ لَذَّةٍ مِن لَذّاتِ الحیاة الدّنیا و اکبر زِینَةٍ مِن زَینَتِها؛4 همانا جاهطلبی، بزرگترین لذّت از لذایذ دنیا و بزرگترین زینت از زینتهای آن است.»
دیدگاهها
به دلیل خطرناک بودن جاهطلبی، آیات5و روایاتی6 در نکوهش آن وارد شده است و به تبع آن، عالمان اخلاق نیز در کتابهای اخلاقی خود مباحثی مطرح کردهاند. مرحوم ملا احمد نراقی کلام نغزی در این زمینه دارد:
از زمان آدم تا این دم، اکثر عداوتها و مخالفتها با انبیا و اوصیا باعثی جز «حبّ جاه» نداشته (است). نمرود مردودِ به همین جهت آتش برای سوختن ابراهیم خلیل برافروخت و فرعونِ ملعون به این سبب خانمان سلطانی خود سوخت. حبّ جاه است که شدادِ بد نهاد را به ساختن ارم ذات العماد [وا [داشت و لعن ابد و عذاب مخلّد بر او گماشت. خانه دین سیّد آخر الزمان از آن خراب و ویران و اهل بیت رسالت به این جهت پیوسته مضطر و حیران، حقّ امیر مؤمنان از آن، مغصوب و خانوادهّ خلافت الهیه به واسطه آن، منهوب.
یثرب به باد رفت به تعمیر ملک شام بطحا خراب شد به تمنّای ملک ری.7
باره میفرماید:
«از اوّل عالم تا حالا، از این قدرتهای جابر هرچه به مردم رسیده است، از این حبّ اشتهار ریاست، حبّ قدرت بوده است.»
زمینههای رخداد عاشورا
نقش جاهطلبی در حادثه عاشورا، از دو زاویه قابل تأمّل و بررسی است:
الف) ریشههای تاریخی پیش از زمان وقوع حادثه، (پیش زمینهها).
ب) بررسی زمان رخداد و حادثه، (زمینهها).
کمتر حادثه مهمّ تاریخی را میتوان یافت که به صورت اتفاقی و بدون زمینههای پیشین واقع شده باشد. معمولاً رخدادهای مهمّ اجتماعی ـ تاریخی در بستر زمانی طولانی و با پیش زمینههای قبلی رخ میدهند. حادثه کربلا نیز از این قاعده مستثنا نبوده، بلکه حوادث بسیار ناگواری چون: انحراف خلافت از مسیر اصلی، دنیازدگی برخی از صحابه، عوام فریبی، بدعت گذاری و خانه نشینی علی علیهالسلام ـ که همگی بدون تردید از جاهطلبی و حبّ مقام نشأت گرفته بود ـ در زمینه سازی جریان عاشورا دخالت داشتند. با اطمینان میتوان اذعان داشت که اگر حوادث مزبور واقع نمیشد؛ هرگز حادثه خونبار عاشورا پیش نمیآمد.
آری، واقعیت این است که بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سرعت جریاناتی در جولانگاه سیاست پدید آمد که هریک از آنها برای ایجاد حادثهای مانند عاشورا کافی بود.
فاصله زمانی میان رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا زمان حادثه عاشورا، که دقیقاً نیم قرن است، در سه مرحله قابل بررسی است که در هر سه مرحله رد پای جاهطلبی مشهود و ملموس است.
1. دوران خانه نشینی علی علیهالسلام
علی علیهالسلام جانشین واقعی و لایق پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود؛ اما با کنار گذاشته شدن او، انحرافاتی در جامعه اسلامی پدید آمد که پس از این واقعه، اتفاقهایی همانند حادثه عاشورا دور از انتظار نبود. گرچه برخیها ممکن است توجیهات تعصّبآمیزی داشته باشند ولی حقیقت این است که اصل محور آغاز انحرافات در خلافت، جاهطلبی بوده است؛ به عنوان نمونه، اگر علی علیهالسلام بر کرسی حکومت تکیه زده بود هرگز معاویه و امثال او در پستهای حساسی همچون ولایت شام قرار نمیگرفتند و اگر معاویه نبود، هرگز جنایات یزید و حادثه عاشورا پدید نمیآمد.
2. حکومت علی علیهالسلام
گرچه حدود پنج سال، حکومت به دست علی علیهالسلام افتاد؛ اما از آنجا که 25 سال جامعه اسلامی بر خلافِ خواستِ علی علیهالسلام حرکت کرده بود، به آسانی قابل برگشت نبود. از سوی دیگر در همان مدت کوتاه نیز، جاهطلبانی همچون معاویه، طلحه، زبیر، عایشه و... پیدا شدند که راه رو به رشد علی علیهالسلام را سد کردند و جنگها و کدورتها در جامعه پدید آوردند که در زمینه سازی عاشورا، بی تأثیر نبود.
3. معاویه
معاویه که توسط خلفای پیشین برسر کار آمده بود و در منطقه حساس شام جایگاه محکمی برای خود ایجاد کرده بود؛ عاقبت با نهایت جاهطلبی و عوام فریبی و زور و تزویر بر جهان اسلام تسلط یافت. او نه تنها زمینه شحکومت یزید را فراهم آورد؛ بلکه با ایجاد بدعتهای غیر شرعی و ضدّ عدالت، زمینه رویکرد جهانیان به اسلام را به رکود کشید. چنان که رشید رضا در کتاب تفسیر خود نقل میکند:
یکی از دانشمندان بزرگ آلمان در آستانه (دولت عثمانی) به برخی مسلمانان از جمله شُترفای مکّه، گفته است:
شایسته است ما مجسّمه معاویه را از طلا در میدان برلین برپاکنیم.
گفتند: چرا؟!
او اظهار داشت: چون او نظام اسلامی را از اساس دموکراسی به نظام سلطه و زور تبدیل کرد و اگر این موضوع نبود، اسلام عالم را فرا میگرفت.8
با عنایت به مطالب گذشته روشن میشود که حادثه عاشورا با حوادث مهمّ قبلی ارتباط بسیار نزدیکی داشته است. برخی از مورّخین بزرگ نیز به این نکته به صورت تلویحی اذعان نمودهاند. شهرستانی گفته است:
تمامی مشکلات و گرفتاریهایی که بر تاریخ اسلامی گذشته است، در عقیده باشد یا سیاست، ما را رسد که سرچشمه آن را در حوادث صدر تاریخ بیابیم.9
تحلیلی روشن از جاهطلبان
با تأمّل و تحلیل وقایع پنجاه ساله پس از رحلت رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم ارتباط آنها با واقعه عاشورا روشن شد؛ اما منشأ آن وقایع چه بود؟
این مطلب نیز چون روز روشن است؛ ریشه اصلی تمام این قضایا، رذیله جاهطلبی بوده است.
آیا آنچه در سقیفه گذشت «منّا امیرٌ و منکم امیر»، در اثبات جاهطلبیها کافی نیست؟
آیا سفارش ابوسفیان به عثمان در خصوص حفظ حکومت و پاس دادن آن به همدیگر (امویها) به مانند توپ10؛ چیزی غیر از جاهطلبی را ثابت میکند؟
تسلیم نشدن معاویه در مقابل حکومت علی علیهالسلام به چه دلیل بود؟ آیا دلیلی جز جاهطلبی و حفظ مقام و ریاست منطقه دندانگیر شام داشت؟
عمروبن عاص که برجستهترین معاون معاویه بود و خود را شریک جنایتهای او کرد، به دنبال چه هدفی بود؟ آیا مشکل مالی داشت؟! یا به دنبال رسیدن به حکومت مجدّد مصر بود؟11
طلحه و زبیر به رغم بیعتی که با علی علیهالسلام کرده بودند، به کدامین بهانهای آوای جنگ سردادند؟ آنان که سرمایههای هنگفتی داشتند، خانههای مجلّلی ساخته بودند و کنیزان فراوانی در اختیار داشتند!
آری همه چیز داشتند، ولی حکومت و جاه نداشتند؛ آنان به دنبال حکومت کوفه و بصره بودند.
جاه طلبان دوران یزید
هرچه بیشتر علل و انگیزههای رخداد عاشورا مورد کنکاش قرار گیرد، نقش نامطلوب جاهطلبی در آن حادثه، روشنتر میشود؛ به گونهای که تمام انگیزههای دیگر رنگ میبازند.
به راستی مگر غیر از این است که اوّلین جرقههای زمینه سازی ولایت عهدی و سپس خلافت یزید ـ که اصلیترین محور شرارت آفرین حادثه غمانگیز عاشورا بود ـ نیز از همین رذیله جاهطلبی و دلبستگی به ریاست و مقام آغاز شد؟ مورّخین صدر اسلام بدین نکته تصریح کردهاند؛ ابن اثیر در این زمینه مینویسد:
مغیرة بن شعبه در کوفه از طرف معاویه فرمانروایی میکرد و معاویه تصمیم گرفته بود که او را برکنار کرده و سعید بن عاص را به کوفه بفرستد. هنگامی که این خبر به مغیره رسید، با خود گفت: مصلحت در این است که برای حفظ آبروی خود نزد معاویه بروم و از ادامه مسئولیت خود و فرمانروایی کوفه اظهار بیمیلی نموده و از او درخواست استعفا کنم تا در نزد مردم چنین وانمود شود که من خود داوطلبانه از فرمانروایی کوفه کناره گرفتهام.
مغیره با همین انگیزه به سوی شام حرکت کرد. وی در شام ابتدا با نزدیکان و یاران خود ملاقات نمود و به آنها گفت: اگر در این اوضاع و احوال نتوانم حکومت کوفه را برای خود نگه دارم، دیگر هرگز به آن مقام دست نخواهم یافت. و بعد نزد یزید بن معاویه رفت و به او گفت: بیشتر یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از دنیا رفتهاند و فرزندان آنها به جای ماندهاند و تو از همه آنها در فضل و رأی و دین و سیاست داناتری و من نمیدانم چرا پدرت معاویه برای تو از مردم بیعت نمیگیرد!
یزید گفت: آیا به نظر تو این کار، شدنی است؟ مغیره گفت: آری. یزید که سخت تحت تأثیر حرفهای مغیره قرار گرفته بود، به نزد پدرش معاویه رفت و کلام مغیره را بازگو نمود. معاویه دستور داد تا مغیره را حاضر سازند.
مغیره آنچه به یزید گفته بود، به معاویه نیز گفت و اضافه کرد که: شما شاهد بودید که بعد از قتل عثمان، امت اسلامی دچار چه اختلافهای شدیدی گردید و چه خونهای زیادی ریخته شد. یزید جانشین خوبی برای تو خواهد بود تا بعد از تو پناهگاهی برای مردم باشد و از خونریزی و فتنه، جلوگیری شود.
معاویه گفت: چه کسانی در این کار، مرا یاری خواهند کرد؟ مغیره گفت: من تعهّد میکنم که از مردم کوفه برای یزید بیعت بگیرم. و زیاد بن ابیه (پدر عبیداللّه) نیز از مردم بصره برای ولایت عهدی یزید بیعت خواهد گرفت و از این دو شهر گذشته، مردم هیچ شهری در بیعت با یزید مخالفت نخواهند کرد. معاویه، مغیره را در پست حکومت کوفه تثبیت کرد و از تصمیم برکناری او به جهت بیعت گرفتن برای یزید، منصرف گردید.
مغیره نزد یاران خود بازگشت و در جواب آنها که از ماجرای برکناریاش پرسش میکردند، گفت: من پای معاویه را در رکابی قرار دادم که حکومت اموی سالها به هجوم خود بر امت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ادامه دهد، و دریدم برای آنها چیزی را که هرگز دوخته نخواهد شد.
مغیره برای عملی ساختن افکارش خود به کوفه برگشت و با یاران خود و هواداران بنیامیّه مسأله بیعت با یزید را مطرح کرد و آنها پیشنهاد او را اجابت کردند. او فرزندش موسی را به همراه هیئت ده نفره به سوی شام فرستاد و سیهزار درهم در اختیار آنان گذاشت. آنان نزد معاویه رفتند و از بیعت با یزید سخن گفتند و معاویه را تشویق کردند که هرچه زودتر این کار را انجام دهد. معاویه در پاسخ گفت: این مطلب را فعلاً اظهار نکنید ولی بر همین رأی و اندیشه باشید. سپس از فرزند مغیره سؤال کرد که: پدرت دین این افراد را به چه قیمتی خریده است؟! گفت: به سی هزاردرهم. معاویه در جواب گفت: به راستی دین برای این اشخاص بسی بیارزش بوده است که آن را به این قیمت ناچیز فروختهاند؟12
آری! مغیره میخواست با یک تیر، دو نشان، بلکه چندین نشان بزند. زیرا با پیشنهاد اوّل، حکومتش در کوفه ادامه مییافت و در مرحله دوم اگر یزید به حکومت میرسید، چه بسا ارتقاء مقام هم پیدا میکرد. بنابراین، هم پیشنهاد مغیره از جاهطلبی سرچشمه میگرفت و هم استقبال معاویه و یزید بدان جهت بود.
هوس حکومت ری، چه میکند؟
از دلایل روشن دیگر بر نقش شوم جاهطلبی در حادثه عاشورا، جریان جاهطلبی عمر بن سعد است. عمر بن سعد یکی از ضلعهای مثلّث شوم حادثه کربلا است که در کنار دو ضلع دیگر (یزید و ابن زیاد) به ایفای نقش ناپسند خود پرداخت. گرچه او امتیاز خاصّ رزمی و نظامی نداشت ولی به جهت برخورداری از وجهه اجتماعی و مذهبی، به عنوان سفیر لشکر در مقابل امام حسین علیهالسلام انتخاب شد. او کسی نبود که امام حسین علیهالسلام را نشناسد، بلکه به خوبی او را میشناخت و در مرحله اوّل هم راضی به قبول این مسوولیت نبود؛ اما آنچه که او را بر خلاف عقلش به وادی جنگ با امام حسین علیهالسلام کشاند؛ جاهطلبی و ریاستخواهی بود. این نکته از لابه لای کلام و اشعار او هویداست:
ءَاَترکَ ملک الری و الریُّ رغبتی ام ارجع مذئوما بقتل حسین
و فی قتله النار الّتی لیس دونها حجابٌ و ملک الری قرّة عینی13
امام حسین علیهالسلام در ملاقاتی که با عمر بن سعد داشت، از او میپرسد: آیا قصد کشتن مرا داری؟
عمر بن سعد در صدد توجیه کار خود برآمده، میگوید: اگر از این گروه جدا شوم، میترسم خانهام را خراب کنند!
امام علیهالسلام جواب میدهد: من برای تو خانهای میسازم.
عمر بن سعد بهانهتراشی کرده، میگوید: من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند!
امام علیهالسلام میفرماید: بهتر از آن را به تو میدهم.
عمر بن سعد این بار نیز بهانه دیگری میآورد. امام حسین علیهالسلام در پایان فرمود:
«مرا میکشی و گمان میکنی که عبیداللّه ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد؟ به خدا سوگند که گوارای تو نخواهد بود و این، عهدی است که با من بسته شده است. و تو هرگز به این آرزوی دیرینه خود نخواهی رسید! پس هر کاری که میتوانی، انجام ده که بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید، و میبینم که سر تو را در کوفه بر سر نی میگردانند و کودکان سر تو را هدف قرار داده و به طرف آن سنگ پرتاب میکنند.»14
ضلع سوم
عبیداللّه بن زیاد نیز به عنوان سومین ضلع مثلّث شوم، پرونده جاهطلبیاش به طور کامل هویداست؛ گویی یزید نیز او را خوب میشناسد و عطش ریاستطلبی او را میداند؛ از این رو، او را با حفظ مقام فرمانروایی بصره، به فرمانروایی کوفه نیز منصوب میکند. او نیز در قبال رسیدن به این همه پست و مقام، جنایت هولناک کربلا را میآفریند؛ همان کونه که افراد دیگری هم با همین انگیزه به او پیوستند.
____________________________________
1. قصص / 39 و 40.
2. ص / 12.
3. بحارالانوار، ج 2، ص 290؛ کافی، ج 1، ص 54.
4. جامع السعادات، ج 2، ص 348.
5. قصص / 83.
6. اصول کافی، ج 3، ص 406.
7. معراج السعاده، ص 453.
8. قال احد کبار علماء آلمان فی الاستانه لبعض المسلمین و فیهم احد شرفاء مکه: انّه ینبغی لنا ان نقیم تمثالا من الذهب لمعاویةبن ابیسفیان فی میدانٍ کذا من عاصمتنا «برلین». قیل: لماذا؟ قال: لانّه هوالذی حوّل نظام الحکم الاسلامی عن قاعدته الدمقراطیه الی عصبیّء الغلب و لولا ذلک لعمّ الاسلام العالم کلّه؛ (المنار، ج 11، ص 225، بیروت).
9. کل التبلیلات التی مرّت بالتاریخ الاسلامی سواء فی العقیدة او السیاسة یُمکننا ان نَجِدَ لها مرتجعاً و مردّاً فی حوادث صدر التاریخ؛ (ملل و نحل، به نقل از حماسه حسینی، ج 3، ص 66).
10 امینی، الغدیر، ج 10، ص 83.
11. ترجمه شرح ابن ابیالحدید، ج 2، ص 10.
12. کامل، ابن اثیر، ج 3، ص 503 و 504.
13. مقتل الحسین، مقرّم، ص 197.
14. سفینةالبحار، ج 3، ص 673، کلمه «عمر».
نقش جاه طلبی در واقعه عاشورا
- بازدید: 20247